نشریه بابک زمین: حقوق زن دوبرابر حقوق مرد

ژوئیه 8, 2011
نوشته شده توسط: بابک زمین در: اسفند – ۲۵ – ۱۳۸۹

به بهانه هشتم مارس روز جهانی زن

حقوق زن دو برابر

حقوق مرد است

حقوق زن حداقل دو برابر حقوق مرد است . بی هیچ تملقی و یا به طنز ذلالتی باید گفت نه اینکه حقوق زن نصف ، کمتر یا مساوی با مردان است بلکه به هزار و یک دلیل که گوشه ای از آنها بیان می شود حداقل حقوق زنان دو برابر مردان است .

در هیچ کجای جهان نظام های بی عدالت حتی توسط مردان مترقی به عدالت نزدیک نشده است و این ضعف مردان است . آنچه حداقل در جامعه خودمان عملاً در ذهن ، در اجتماع و در اخلاقیات اتفاق می افتد گرامیداشت چند برابری زن و دختران است به همراه تعصباتی که تا پای جان برای آنها می ایستیم . اما عجیب است وقتی سوای از مسائل دینی کار به مسائل حقوقی و سیاسی می رسد اینچنین زنان و دختران را در حد زنده به گور کردن تحقیر می کنند .آن هم زنانی که تاثیرشان در تربیت فرزندان ، در امور اداری ، در امور اجتماعی و زندگی بر هیچ کس پوشیده نیست. آیا در آموزه های دینی وجود دنیا را مسخر تنها دختر پیامبر اعظم نمی دانیم ؟ آیا در مسیحیت مریم اسوه پاکی و تاریخ جهان و فرزندش نجات بخش بشریت عنوان نشده است ؟ آیا ساره ، آسیه ، سمیه ، حلیمه و آمنه ، خدیجه و … فقط نام و عنوان زن را یدک می کشیده اند؟ این عین ظلم و مافیای بی عدالتی است که زن را در خواست های متعصبانه و جاهلی مان زنجیر کنیم؟ این عین بی عدالتی است که حجاب را برای او می خواهیم و خود را از آن معاف می داریم . عین بی عدالتی است که زنی را به کنیزی و کلفتی به عنوان ازدواج می گیریم . از شیر دهی و تربیت فرزندان گرفته تا ظرف شستن ، جاروی خانه ، لباس شستن … و خجالت نکشیدن ما. حقوقشان کم، نصف و نادیده می گیریم تا آنجا که دچار عسر و هرجش می کنیم تا طلاقش را بی مهریه بگیرد !

این قانون در هیچ کتابی خوانده نشده است به جز قرارداد های ظالمانه و برداشت های ناثواب .

جالب تر می شود اگر زنان کارمند در کشور خودمان را با نصف دستمزد مردان به کار بگمارند. براستی بیشترین زندانیان در جامعه چه کسانی هستند ؟ در مخوف ترین زندان ها چه کسانی به سر می برند ؟ هولناک ترین جنایات را چه کسانی انجام داده اند؟ زنان یا مردان …همان مردانی که با منجنیق، ابراهیم را بر آتش افکندند و سمیه را آنگونه که روی گفتنش را نداریم به شهادت رساندند. آیا اینکه تنها زن فضا نورد دنیا ایرانی است کافی نیست ؟ و چه بد انتخاب می کنیم ما که از ۲۹۰ نفر نماینده مجلس هشت نفر زن است ، چه بد که از ۲۴ وزیر تنها یک نفر زن است . در آیین زردتشت تمام الهه ها مقدسند ، در انقلاب ما امام راحل مرد را به معراج رفته از دامان زن می داند. اما به وضوح ظلمی به زنان و دختران می شود آنجا که با کمترین حقوق به کارشان گمارده اند با بیشترین ساعات حتی رعایت قانون کار را هم برایشان نمی کنند و این زنان حق ندارند از بیمه دم بزنند و مجبورند با حقوقی یک دهم حداقل حقوق تسلیم شوند. از روزی که ترس و اضطراب دختری را که تمام ترس و کابوس زندگی اش غسالخانه بوده است دیدم، از وقتی که لرزه های دستان دختری را که مجبور شده بود مادر مرحومش را در غسالخانه بشوید دیدم واز آن روزی که شعله های آتش نمی توانم را در چشمانش دیدم و هیچ مرد و نامردی امکاناتی فراهم نکرد که این دختر آن همه عذاب را در شستن مادرش نکشد فهمیدم حقوق زن چند برابر مرد است . من از روزی که ابراهیم را به آتش انداختند ، از روزی که اسماعیل را به قربانگاه بردند و از روزی که مسیح را به صلیب کشیدند و از روزی که هابیل را کشته ظلم قابیل کردند و از سویی دیگر مرگ چند صد هزار تن کشته را در ناکازاکی و هیروشیما امضا کردند فهمیدم که جنایات همه حاصل بیداد کسانی است که نفهمیده اند زنان این همه داغ را تحمل کرده اند و آن همه مصیبت و خاک را به سر کشیده اند .

کاش سازمان های حقوق بشر هم بدانند که زن یعنی بشر و بشر یعنی زن همان که رعایت حقوقش را هیچ کس در این دنیا نمی کند.

آنکه یادش ماندگار است نامیرا است، نامیرا چون بهاره علوی

آوریل 26, 2011

6 اردیبهشت 1390 – –

 

 تغییر برای برابری: امروز، دوست و همراه، فعال کرد و فعال پی گیر جنبش زنان درکمپین یک میلیون امضا را از دست دادیم . بهاره با وجود آنکه تنها 20 بهار عمر را سپری کرده بود کارنامه ای پربار داشت. او فعال حقوق بشر، زنان، وبلاگ نویس و نویسنده بود.

بهاره در تاریخ 11 فروردین ماه امسال در جاده سنندج دچار حادثه رانندگی شد که طی آن پدرش را از دست داد و خود و مادرش به شدت دچار آسیب نخاعی و در بیمارستان بستری شدند. پس از مرخصی به دلیل عفونت ناشی از جراحت مجددا به بیمارستان منتقل شد و امروز در کمال ناباوری به طور ناگهانی و به دلیل شدت عفونت زخم درگذشت. این درحالی بود که دوستانش ساعاتی پیش از مرگ در کنارش بودند وحال و روحیه اش را خوب توصیف می کردند.

درگذشت یار و مبارز برابری طلبمان بهاره را به مادر دردمند و برادرش ، دوستان و همه همراهانمان در کمپین کردستان و کرمانشاه تسلیت می گوییم و برای آنان صبر و بردباری آرزو می کنیم.

مجلس ترحیم بهاره علوی فردا, چهارشنبه, در مسجد ابوبکر صدیق شهر سقز برگزار خواهد شد.

روحیه شاد و بشاش بهاره, خاطره او را از ذهن ها نمی برد؛ آنکه یادش ماندگار است نامیرا است .

احمد زیدابادی

آوریل 26, 2011

خوب نگاهش کن. نه نمی شناسی اش. او احمد زیدابادی است متفکری پاک . سکوت و اشک بر پاک دیار کرمان.

احسان بداغی دستگیر شد

دسامبر 21, 2009

یک شب قبل از بازداشت احسان سخت منتظرش بودم. بعد از پایان اجرای تاترم بلیط حرکت به سوی تهران را داشتم. قرار بود امضاهایی که برای آزادای احمد زیدابادی در استان کرمان جمع کرده را به من داده تا آنها را به قوه قضائیه برسانم. می دانستم که مصاحبه تندی با شبکه های خارجی داشته. نگانش بودم. نیامد…

فردا با او تماس گرفتم اما گوشی اش را جواب نداد و عصر پدرش گفت : احسان دیگر نمی تواند با شما همکاری کند… صدایش می لرزید. پیرمرد صدایش می لرزید…

با دستهای خالی به سمت تهران حرکت کردم. به یکی از زنان همکار کمپین در سیرجان تماس گرفتم و او با قطعیت خبر بازداشت حسان و انتقال او به مکانی نامعلوم را تائید کرد…

احسان بداغی روزنامه نگار جوان که با نشریه «سخن تازه» شهرستان سیرجان همکاری داشت و همچنین دانشجویی معترض و اخراجی بود. او بارها مورد ارعاب و بازداشت قرار گرفته بود. مسئولیت او درانتخابات اخیر به عنوان مسئول رده بالای دفتر تحکیم نشان لیاقت اوست.

همکاری او با کمپین یک میلیون امضا رابطه ای تنگاتنگ بود. رئیس جلسه 8 مارس گذشته در سیرجان کهدر مکانی عمومی صورت گرفت و منجر به جمع آوری امضا شد بر عهده او بود. کلام جادویی او و قاطعیت و منطق لحنش هر صدای مخالفی را نرم می کرد. مردی درد کشیده و یار…

بی شک دستگیری احسان بداغی به فعالیت اخیرش یعنی جمع آوری امضا برای احمدزیدابادی بود و همچنین مصاحبه اش در این مورد که با صدای آمریکا داشت. امروز برانیم تا ما شروع به جمع آوری امضا برای او کنیم و پس از ما دیگران… تا این زنجیری شود محکم برای خفه کردن استبداد.

به امید تغییر برای برابری و آزادی

امضا می کنم

مسئولیتهای سنگین در محیط کاری زنان کرمانی را افسرده کرده است

اکتبر 4, 2009

ایونا: مدیر کل امور بانوان استانداری کرمان گفت: مسئولیتهای سنگین در محیط کاری موجب افزایش فشار روحی و روانی بر زنان این استان شده است .

به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران «ایونا» ، رویا دیوان بیگی در گفتگو با خبرنگاران در کرمان اظهار داشت: تستهای انجام شده در مرکز کلینیک تخصصی زنان کرمان نشان می دهد درصد بیماری افسردگی در بین زنان کرمانی به ویژه زنان شاغل مطلوب نیست، به همین دلیل درصددیم با بکارگیری راهکارهای مختلف با کمک نهادها و سازمانها دیگر برای رفع این معضل اقدام کنیم .

وی گفت: در جلسات مختلفی که در این زمینه تشکیل شده است به این نتیجه رسیدیم که از عوامل مهم بالا بودن میزان افسردگی زنان شاغل پذیرفتن مسئولیتهای سنگین در محیطهای کاری است .

دیوان بیگی افزود: این مشکل متاسفانه گریبانگیر اکثر زنان شاغل در استان است و بیماریهای روحی و روانی نظیر افسردگی و بیماریهای جسمی نظیر پوکی استخوان در بین آنها رواج پیدا کرده است .

مدیر کل امور بانوان استانداری کرمان اضافه کرد: درگیری مسائل خانه و خانواده به همراه مسائل اجتماعی زنان را از سن 40 سال به بعد دچار مشکل خواهد کرد .

به گفته وی، یکی از مسائلی که زنان به آن کمتر توجه می کنند و در نهایت منجر به بروز مشکلات فراوانی در دراز مدت می شود گرایش نداشتن به ورزش است .

وی از راه اندازی مرکز مشاوره ورزشی و تندرستی خبر داد و افزود: باید برای ایجاد مکانهای اختصاصی ورزش بانوان در کرمان توجه بیشتری صورت گیرد ضمن اینکه ایجاد پارک ویژه بانوان نیز در توافقنامه ای با شهرداری در حال انجام است .

دیوان بیگی افزود: در بحث سلامت بانوان با کمک دانشگاه علوم پزشکی و انجمن سلامت بانوان کلینیک مشاوره بیماریهای زنان و غربالگری سرطان راه اندازی شد و به این منظور پانصد میلیون ریال برای خرید دستگاه ماموگرافی اختصاص یافت که یکی از مجهزترین دستگاه های ماموگرافی در جنوب شرق کشور است .

وی گفت: از سال 86 تاکنون سه هزار پرونده پزشکی بهداشتی برای زنان تشکیل شده است که متاسفانه نشانگر وجود مشکلات خاصی در بحث سلامت بانوان است .

مدیر کل امور بانوان استانداری کرمان اضافه کرد: در بحث سرطان سینه آمار مبتلایان در کرمان زیاد است که کلینیک برای جلوگیری از افزایش آن در حال بررسی عوامل این بیماری است .

وی گفت: در این مرکز شناسایی سرطان سینه، راه های درمان و تست و آزمایشهای مختلف انجام می شود .

یک مرد برای عقد همسر پنجم، یکی از 4 همسر قبلی اش را طلاق داد: شرع به من اجازه نمی دهد !

آگوست 24, 2009

تغییر برای برابری – مدتی پیش یک مرد از اهالی شهرستان سقز به نام«رسول ،ف»که هم زمان دارای 4 همسر بود، یک خانم بیوه ی مهابادی توجه اش را جلب می کند و به گفته ی خودش عاشق وی می شود.اما در این میان مشکل این آقا این بوده که هم زمان 4 همسر را در عقد خود داشته و بر اساس شرع اسلام نمی توانسته با شخص پنجم ازدواج کند.به همین خاطر تصمیم می گیرد که از یکی از 4 همسر قبلی اش جدا شود یا صادقانه تر و درست تر این که وی را طلاق دهد.

آقای رسول ،ف برای دست یابی به این مقصد یکی از همسران اش به نام کبرا را قربانی این هوسرانی بی پایان خود می نماید و از وی جدا می شود تا بتواند از نظر شرعی مشکلی برای ازدواج با معشوقه ی جدید ش را نداشته باشد. به گزارش سایت خبری مستقل«مرکز خبر رسانی سقز» اقای رسول، ف در گفتگویی با خبرنگار این سایت خبری اظهار داشته :«باورم کنید که اصلا دلم نمی خواست کبرا را طلاق بدهم و از او جدا شوم و دوست داشتم که او نیز هم چنان همسرم باشد ، اما چه کنم که شرع چنین اجازه ای به من نداده و من مجبور بودم وی را طلاق بدهم»

نامبرده در ادامه این گفتگو گفته است:« می دانم ممکن است تاحدی این کار من اشتباه باشد، اما باور کنید که اصلا تقصیر من نیست وخداوند خودش من را این جوری خلق کرده است. من خیلی چند همسری را دوست دارم و همان خدا را نیز شاهد می گیرم که تا به امروز هیچ فرقی بین ان ها قایل نشده ام . همه ی آن ها را به یک چشم نگاه کرده ام و همه ی مایحتاج و لوازم زندگی را برای همه ی آن ها به طور مساوی و برابر آماده کرده ام».

لازم به ذکر است این آقا شغل آزاد دارد وبه نوعی به تجارت مشغول است و حاصل زندگی اش با این همسران9 فرزند، 6 پسر و 3 دختر است.

ااین هم لینک اصلی مطلب:

http://saghez.org/index.php?

محمد ملکی، رئیس پیشین دانشگاه تهران، دستگیر شد

آگوست 23, 2009

به گزارش بی سی فارسی: محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ در این کشور، روز شنبه در منزلش دستگیر شد.
قدسی میرمعز، همسر محمد ملکی، به بی بی سی فارسی گفت پنج مامور که خود را «ماموران اطلاعات» معرفی کرده و گفته اند از قاضی حداد، معاون دادستان تهران حکم دارند، ساعت ۸ صبح شنبه ۳۱ مرداد به خانه آقای ملکی رفته و بعد از دو ساعت تفتیش منزل و سوال و جواب از آقای ملکی، او را با خود برده اند.
خانم میرمعز گفت این ماموران هارد رایانه، ۸۵ جلد کتاب و مقادیری از دستنوشته های آقای ملکی را با خود برده اند.
هنوز هیچ مقام رسمی درباره بازداشت آقای ملکی اظهارنظری نکرده و دلیل دستگیری او نیز مشخص نیست. به گفته خانم میرمعز ماموران به او گفته اند دلیل دستگیری محمد ملکی، «ارتباط با منافقین» است. اتهامی که به گفته خانم میرمعز کاملا بی اساس است.
به نظر می رسد این دستگیری در ادامه بازداشت نیروهای فعال سیاسی منتقد دولت در دو ماهی که از انتخابات ریاست جمهوری می گذرد، باشد.
محمد ملکی از جمله مخالفان سیاسی حکومت جمهوری اسلامی است. او پیش از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در نوشته ای اعلام کرده بود به دلیل سوابق کاندیداها و ساختار سیاسی ایران، در انتخابات شرکت نخواهد کرد. بعد از انتخابات نیز نوشته یا بیانیه یا عکس العملی از جانب او درباره وقایع ایران منتشر نشده است.
محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب بود که با انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها، از این سمت برکنار شد.
آقای ملکی که اکنون ۷۶ سال دارد، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ در زندان بود و بعدها یک بار دیگر نیز در سال ۱۳۷۹ به همراه تعدادی از فعالان ملی – مذهبی دستگیر شد و مدتی را در زندان گذراند.
به گفته همسر آقای ملکی، او به سرطان پروستات مبتلاست و از بیماری دیابت و نارسایی های قلبی نیز رنج می برد و عملا در منزلش بستری بوده است.

ژیلا بنی یعقوب آزاد شد

آگوست 20, 2009

به گزارش بی بی سی فارسی:

ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان ایران از زندان آزاد شده است.

گزارش ها بیانگر آزادی خانم بنی یعقوب پس از سپردن وثیقه دویست میلیون تومانی است.

خانم بنی یعقوب سی ام خرداد و در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به همراه همسرش بهمن امویی که او نیز روزنامه نگار است، در خانه اش بازداشت شد.

صادق نوروزی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب نیز با سپردن وثیقه دویست میلیون تومانی در روز چهارشنبه آزاد شد.

پیش تر گزارش هایی درباره آزادی اصغر خدایاری و سعید شیرکوند، از اعضای حزب مشارکت منتشر شده بود.

شیرین عبادی: تجاوزجنسی جنایت علیه بشریت و قابل پیگیری در دادگاه‌های بین‌المللی است

آگوست 19, 2009

شیرین عبادی: جنایت‌کاران بدانند، دنیا به ایران ختم نمی‌شود

با افشای نامه‌ی کروبی در مورد تجاوز جنسی به زندانیان، بسیاری از فعالان حقوق بشر در پی طرح این موضوع در دادگاه‌های بین‌المللی هستند. شیرین عبادی، برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل می‌گوید در زمان مقتضی این کار انجام خواهد شد.

دویچه‌وله: از زمان انتشار نامه‌ی مهدی کروبی مبنی بر تجاوز جنسی به زندانیان در اوین و سایر بازداشتگاه‌ها، بسیاری از خانواده‌های زندانیان نگران این موضوع هستند. در بیانیه‌ی شماره‌‌ی ۵ خانواده‌های دستگیرشدگان به طور مشخص به این موضوع اشاره شده و گفته شده است «ما نگران عزیزانمان بویژه دختران بیگناه در بندمان هستیم». برای پیگیری حقوقی این قضیه، یعنی تجاوز جنسی در زندانها، در مجامع بین‌المللی چه کاری می‌شود صورت داد؟

شیرین عبادی: تجاوز جنسی در زندان از مصادیق بارز شکنجه است و از نوع جرائم علیه بشریت است و طبیعتاً قابل رسیدگی در مجامع بین‌المللی است که البته در این خصوص به موقع اقدام لازم خواهد شد. کسانی که این چنین ددمنشانه به حقوق هموطنان خودشان متعرض می‌شوند و به آنها تجاوز می‌کنند، متوجه باشند که اگر عدالت در ایران اجرا نشود، دنیا به ایران ختم نمی‌شود، بلکه دادگاه‌های دیگری هستند که صداهای این مظلومان در بند را بشنوند.

یکی دیگر از نگرانی‌های خانواده‌ها این موضوع است که در ملاقات با زندانیانشان، زندانیان اصرار بر این دارند که ما نیازی به وکیل نداریم. این که یک زندانی در داخل زندان به خانواده‌اش بگوید که ما نیازی به وکیل نداریم، کمی غیرعادی است. تفسیر شما از این موضوع چیست؟

این حرف را بایستی از جنس همان اعترافات نمایشی دانست. یعنی کسانی که در بندند، تحت فشارند و به خاطر اینکه بازجو به آنها می‌گوید که چنین بگویند، مجبورند این حرف را بزنند برای این که کمی از فشار بازجوها کاسته بشود. وگرنه وکیل برای حفظ حقوق موکل است. وقتی کسی می‌گوید وکیل نمی‌خواهم، به خوبی می‌شود دریافت که تا چه اندازه تحت فشار است. و از سوی دیگر، متأسفانه از دو سه سال قبل به وسیله‌ی آقای مرتضوی این شیوه باب شد که بر متهمان فشار می‌آورند که وکلایی را انتخاب بکنند که مورد تأیید دادسرا و قوه‌ی قضاییه هستند و اجازه نمی‌دهند که متهم وکیلی را که خودش به او اعتماد دارد انتخاب بکند. نمونه‌اش را ما در مورد رکسانا صابری دیدیم که وکلای کانون مدافعان حقوق بشر شش بار مراجعه کردند، آقای حداد گفت که اجازه نمی‌دهم از اینها انتخاب کنید و آخر خانواده را مجبور کردند وکیلی را انتخاب بکند که مورد اعتماد دادگاه است. وکیل بایستی مورد اعتماد موکل باشد، نه مورد اعتماد دادگاه. بنابراین تمامی این گونه اعمال برخلاف حقوق قانونی است که در قوانین ما برای متهم شناخته شده است و اینها اعمال فراقانونی است که بایستی به آنها رسیدگی بشود. و تکرار می‌کنم، دنیا به ایران ختم نمی‌شود. امیدوارم که دادگاه‌های ایران عدالت را اجرا بکنند اما اگر این کار را نکردند، بدانند که جنایت علیه بشریت قابل رسیدگی در سایر دادگاهها نیز هست.

در حال حاضر دو تن از وکلای کانون مدافعان حقوق بشر، آقایان دادخواه و سلطانی، در زندان هستند و بعضی شنیده‌ها حاکی از این است که برخی وکلایی که در بیرون از زندان هستند هم، از ادامه‌ی وکالت زندانیان سیاسی اعلام انصراف داده‌اند. این وضعیت را چه طور ارزیابی می‌کنید؟ با وجود این، آیا واقعاً دیگر وکیلی جرأت می‌کند که طرف پرونده‌های زندانیان سیاسی برود؟

به علت فشار بیش از اندازه‌ بر وکلای مستقلی که دعاوی علیه متهمان سیاسی را قبول می‌کنند، این شهامت از وکلا سلب می‌شود. کانون وکلای حقوق بشر که هشت سال قبل با کمک تعدادی از وکلای همکار تأسیس شد، کلیه‌ی دعاوی زندانیان سیاسی را به رایگان می‌پذیرفت و این البته از نظر افرادی که خودشان را بالاتر از قانون می‌دانند گناه کمی نبود. به همین دلیل انواع و اقسام محدودیت‌ها را برای کانون فراهم آوردند. حتا در زمان آقای خاتمی حاضر نشدند این کانون را ثبت قانونی بکنند، با وجود این که ما تمامی شرایط قانونی را برای ثبت داشتیم. بعد در زمان آقای احمدی‌نژاد برخلاف قانون آمدند دفتر را پلمب کردند که ما شکایت کردیم و به شکایت ما کسی رسیدگی نکرد. حتا یکبار من را احضار نکردند که شکایت تو چیست. از آن طرف به دفتر وکالت من هجوم آوردند. وزارت اطلاعات همکاران ما را به دفعات احضار می‌کرد، تهدید می‌کرد و در آخر آقایان سلطانی و دادخواه را دستگیر کردند که الان بیگناه در زندان هستند. و نکته‌ی جالب این است که آقایان قضات دادگاه انقلاب، ازجمله آقای حداد، به آقای سلطانی گفته تو را بدون قید و شرط آزاد می‌کنم، به این شرط که اولاً مصاحبه نکنی، دوما دیگر با کانون مدافعان حقوق بشر همکاری نکنی و سوما دیگر با عبادی هم کار نکنی. البته آقای سلطانی این شرط را قبول نمی‌کنند و می‌گویند من آزاد هستم که با هر کسی که بخواهم همکاری کنم و با هر رسانه‌ای که بخواهم صحبت کنم. بنابراین ترجیح می‌دهم بروم زندان و چنین آزادی‌ای به درد من نمی‌خورد. عین همین مسئله برای آقای دادخواه پیش آمده است و آقای دادخواه در ملاقات‌هایی که داشتند گفته‌اند که ایشان را تحت اذیت و آزار جسمی و روحی قرار داده‌اند که دیگر حق نداری با عبادی همکاری کنی و بایستی اعتراف بکنی که کانون مدافعان حقوق بشر مرکزی برای توطئه علیه امنیت کشور بوده است. آقای دادخواه هم منکر این مسئله می‌شوند و می‌گویند من از ابتدای تأسیس با این کانون همکاری داشتم و جزو مؤسسین بودم و می‌دانم که این کانون جز خدمت به میهن هیچ کار دیگری انجام نداده است و حاضر نیستم یک چنین اعتراف دروغی بکنم و سالها در زندان می‌مانم، ولیکن اعتراف نمی‌کنم.

در هفته‌ی جاری برخی از زندانیان توانستند با خانواده‌هایشان ملاقات بکنند. ولی برخی دیگر از زندانیان متأسفانه نه تنها ملاقات نکردند، بلکه هنوز خبر درستی در مورد محل نگهداری آنها در دست نیست، ازجمله آقای کاظمی، برادر خانم زهرا رهنورد. شما خبر جدیدی از ایشان دارید؟

آقای مهندس شاپور کاظمی با سن بالایی که دارند فقط به گناه اینکه برادر خانم زهرا رهنورد هستند به گروگان گرفته شده‌ و اسیر شده‌اند. برای اینکه با اسارت ایشان دهان مهندس موسوی و خانم زهرا رهنورد را ببندند، که البته دیدیم این چنین نشد و این دو فرد نه تنها دهانشان بسته نشد، بلکه حتا سخن به اعتراض هم نگشودند، برای اینکه تفاوتی بین برادر خودشان و سایر افرادی که در بند هستند قائل نشوند. این آدم نه سیاسی بوده و نه اساساً در کار انتخابات و اعتراضات دخالت داشته است. ایشان با سنی نزدیک به هفتاد سال، یک مهندس قدیمی است که فقط در زمینه‌ی مهندسی فعالیت می‌کرده است. این آدم را که هیچ ارتباطی به تظاهرات و اجتماعات نداشته در ماشین‌اش دستگیر می‌کنند و در حقیقت گروگان می‌گیرند، برای این که خانم رهنورد و آقای موسوی را مجبور به سکوت بکنند. ولیکن دیدیم که آنها ساکت نشدند. آقای مهندس کاظمی تا به امروز حق نداشته وکیل بگیرد، حق ملاقات با خانواده را نداشته و از کلیه‌ی حقوق انسانی یک زندانی محروم شده است، صرفاً به گناه این که خواهرش همسر مهندس موسوی است.

خانم عبادی، همان طور که گفتم این هفته تعدادی از زندانیان توانستند ملاقات بگیرند. برای برخی دیگر از زندانیان قرار وثیقه صادر شده است. در هفته‌های اخیر هم چندین تن از زندانیان آزاد شده‌اند. ولی از سوی دیگر زندانیانی هستند که هنوز حتا اجازه‌ی تماس با خانواده‌شان به آنها داده نشده است. این دو گونه خبر را در کنارهم گذاشتن، حالتی از بیم و امید را بوجود می‌آورد. امید برای کسانی که آزاد شده‌اند، و بیم از جان کسانی که همچنان در بندند و همچنان از تماس آنها با خانواده‌هایشان مانع می‌شوند. پیش‌بینی شما‌ از این وضعیت چیست ؟

امیدوارم که کسانی که در بندند بزودی آزاد بشوند. زیرا همه می‌دانیم که علت در بند بودن آنها چیست. برای این که به مردم القاء بکنند که انتخابات، درست صورت گرفته و آنچه افراد آزادشده از زجر و شکنجه‌‌ی خودشان در بازداشتگاه‌ها گفته‌اند و آنچه آقای کروبی از تجاوز به جوانان مردم اعلام کرده نادرست بوده است. امیدوارم که اینها هم بزودی آزاد بشوند. ولی تکرار می‌کنم، کسانی که مرتکب چنین جنایاتی می‌شوند بایستی بدانند: دنیا به ایران ختم نمی‌شود.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی تحریریه: کیواندخت قهاری

هشت مارس روز زن

مارس 17, 2009

8 مارس گرامی

 

 2eex2mr2

به زودی گزارش جلسه در سایت قرار می گیرد